جدول جو
جدول جو

معنی سیماب دل - جستجوی لغت در جدول جو

سیماب دل
(دِ)
غردل. (آنندراج). غردل یعنی قحبه دل چه غر به معنی قحبه آمده است. (برهان) ، بی جگر. بی دل. ترسنده. لرزنده. واهمه ناک. (از برهان). جبان. مضطرب. بیقرار. (از آنندراج) :
آستانت گنبد سیمابگون را متکاست
بندۀ سیماب دل سیماب شد زین متکا.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22)
لغت نامه دهخدا
سیماب دل
بی جگر بی دل ترسو واهمه ناک، قحبه غردل
تصویری از سیماب دل
تصویر سیماب دل
فرهنگ لغت هوشیار
سیماب دل
((دِ))
ترسو، قحبه
تصویری از سیماب دل
تصویر سیماب دل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه دل
تصویر سیاه دل
تیره دل، بد دل، بد گمان
فرهنگ فارسی عمید
کنایه از مردم گریزپا، همچو غلام و طفلی که از مکتب بگریزد، (برهان) (آنندراج)، گریزپا، (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
بدخواه. بداندیش. بدطینت. (ناظم الاطباء). سیه درون. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیماب شدن
تصویر سیماب شدن
بی قرار شدن، گریختن ناپدید گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه دل
تصویر سیاه دل
بدگمان، بد دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیماب شدن
تصویر سیماب شدن
((شُ دَ))
بی قرار شدن، گریختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیماب پا
تصویر سیماب پا
کنایه از گریزپا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه دل
تصویر سیاه دل
((دِ))
بدگمان
فرهنگ فارسی معین
بی رحم، تیره جان، تیره ضمیر، تیره دل، سنگدل، قسی القلب، قسی، گمراه، بددل، بدگمان، ظنین
فرهنگ واژه مترادف متضاد